فاطمه شعبانی: انگار سالها
عادت کرده بودیم که یک ساعت قبل از افطار تلویزیونها را روشن کنیم و پای برنامه
های ویژه ماه رمضانی بنشینیم؛ برنامه هایی که اغلب قهرمانانش مردمانی بودند که در
بین ما زندگی میکردند اما اتفاقهای تلخ و شیرین جالبی در زندگی شان اتفاق افتاده
بود. بیشتر مواقع سعیمان این بود که هرطور شده خودمان را زودتر به خانه برسانیم و
برنامه را از دست ندهیم. امسال برنامه ماه عسل پخش نشد و شبکه های دیگر تلویزیون
هرکدام برنامه هایی با همان سبک و سیاق روی آنتن بردند برنامه هایی که گاهی حس می
کردی اگر یک روز برنامه را نمیدیدی چیزی را از دست نداده ای! اما هرچه به نیمه
ماه مبارک رمضان نزدیک شدیم یکی از این برنامه ها به نوعی گوی رقابت را از بقیه
ربود: برنامه« دعوت» برنامه ای بود که بیشتر مورد پسند مردم قرار گرفت و با
مخاطبین ارتباط بیشتری برقرار کرد اما باز هم مردم دعوت را با ماه عسل مقایسه میکنند!!
هرچند حجتالاسلام « محمد برمایی »روایتگر
برنامه می گوید:« خیلی بدم نمی آید که ما
را با یک برنامه خوب مقایسه کنند اما واقعیت این است که از روز اول در تعریف و
ساخت برنامه دعوت من و کل عوامل برنامه ساز به مقایسه خودمان با ماه عسل فکر نمی
کردیم و این مقایسه عملا از طرف مخاطبین اتفاق افتاد!»
نمی
ترسیدید که شما و برنامه شما را با ماه عسل و احسان علیخانی مقایسه کنند؟ چکار
کردید که شبیه نشوید؟
جواب خیلی
واضع است برنامه ماه عسل بیش از 10 سال روی آنتن زنده تلویزیون بود و به عنوان یک برنامه موفق و پر بیننده توانسته
بود اعتبار اجتماعی ایجاد کند و از این اعتبار اجتماعی در راستای آسیبهای اجتماعی
که در سطح کلان در کشور وجود داشت مثل آزادی زندانیان دیه غیر عمد و کارهای خیر
مثل یتیم نوازی استفاده کند. وقتی یک برنامه بیش از 10 سال در تلویزیون باشد
مشخصات آن برنامه در ناخودآگاه جمعی و ذائقه مردم اثر گذاشته است و چه بخواهیم چه
نخواهیم ما با آن برنامه مقایسه میشویم و به لحاظ عادت رسانه ای که مردم در 10
سال گذشته داشته اند، این اجتناب ناپذیر است. من برنامه ماه عسل را یک برنامه خوب،
خوش ساخت و بادوام می دانم که توانسته رسالتهای خود را در بین مخاطبانش به خوبی اجراکند.
بدم نمی آید که ما را با یک برنامه خوب
مقایسه کنند اما واقعیت این است که از روز اول من و عوامل برنامه ساز در تعریف و
ساخت برنامه به مقایسه خودمان با ماه عسل فکر نمی کردیم و این مقایسه عملا از طرف
مخاطبین اتفاق افتاد. امسال چون ماه عسل پخش نمی شد فرصت خوبی بود تا برنامه ای نوپا با یک رویکرد برنامه سازی
جدید به خانواده برای دم افطار ساخته شود.
اینکه با ماه عسل مقایسه نشویم اجتناب نا پذیر است.
در
متن برنامه و سوژه های شما اتفاقهای
خوب(هرچند کوچک)وجود دارد، این خواسته بود یا به طور اتفاقی این موردها مهمان شما شدند؟
انتخاب سوژه
ها به صورت اتفاقی نبودند و براساس محتوایی که از قبل تعیین کرده بودیم دنبال سوژه
می گشتیم. هرچند زمان ما کم بود و همین تنگی زمان باعث شد نتوانیم به آن موفقیتی
که ایده ال مان بود برسیم و اگر فرصت بیشتری در اختیار ما بود قطعا بیشتر موفق می
شدیم. ما سعی کردیم سوژه هایی که مبتنی برموضوع و احوالات ما باشد انتخاب کنیم که
در آن امید به زندگی یک شاخص جدی است.
در
قصه زندگی مهمانهای شما رگه هایی از امید وجود دارد تزریق امید به جامعه چه
تاثیرات مثبتی دارد؟
رویکرد کلی برنامه دعوت، پرداختن به امید در تشکیل و تحکیم بنیان خانواده
بود. یکی از شرط و شروط پیدا کردن و
پرداختن به سوژه ها این بود که سوژه باید
یک خانواده معمولی دست یافتنی باشد که از پایداری ازدواج بالایی هم برخوردار باشند
نه اینکه زوجی که مثلا یکسال ازدواج کرده اند و هنوز به پایداری نرسیده اند را
بخواهیم الگو کنیم. امید به زندگی برای ما خیلی مهم بود. در این شرایط بد اقتصادی
که حفظ بنیان خانواده تلاش زیادی را می
طلبد به بیان مشکلات دامن نزنیم و از زندگی و امیدواری افراد نسبت به خانواده و
آینده شان راهزنی نکنیم و اتفاقا باید حس
امید را تقویت کنیم. خانواده های موفقی که با مشکلات زیاد اما درست زندگی میکنند
را معرفی کنیم تامردم آدمهایی از جنس خودشان را ببینند.
با کدام یک از
سوژه هایتان بیشتر ارتباط عاطفی برقرار کردید و بیشتر دوست داشتید؟
یکی از جذابیت
سوژه های ما دختر و پسرهای دهه هفتادی
بودند که با نظام های ارزشی بسیار خوب و منطقی و متعالی زندگی را شروع کرده بودند و دختر و پسران دهه هفتاد و شصتی که کار خیریه در
حوزه ازدواج را برعهده گرفته و به درستی جریان اجتماعی عالی هم ایجاد کرده و از
کارنامه بسیار خوبی هم برخوردار بودند؛ این من را خیلی جذب کرد . پرداختن به این دو نسل یکی از ویژگی های خوب برنامه دعوت
بود که توانست نسل جوان را برخلاف مقیاسهای بیرونی معرفی کند که متاسفانه ما از
ظرفیتهای این جوانهای نازنین بی بهره ایم و متاسفانه خیلی جاها اینها را غیر منصفانه
قضاوت می کنیم مثل مادر عروس ایران مثل مجمع خیرین حضرت رقیه(س) دختران و پسرانی
که آمدند و برای من خیلی عجیب بود که مردم
و جوانان برای نیازشان و برای نظامهای
ارزشی شان تلاش می کنند. ای کاش مسئولین ماهم می توانستند کمک و هم افزایی کنند و
اختیاراتشان و امکاناتشن را در اختیار نهادهای مردم نهاد قرار بدهند این سازمانهای
مردمی به شدت می توانند کمک رسان بالایی در امر ازدواج باشند که ازدواج در ایران
یک موضوع مردمی است تا دولتی و سازمانی.
یکی
از سوژه های پرحاشیه شما دختر
وپسری بودند که درسن کم ازدواج کرده بودند٬ نظر شخصی شما درباره تفاوت کودک همسری و ازدواج درسن پایین چیست؟
قبول دارم یکی
از سوژه های پرحاشیه ما بحث دخترو پسری بودند که در سنین نوجوانی اقدام به ازدواج کرده
بودند اولا اینها کودک نبودند و در مرحله کودک همسری به سر نمی بردند. به لحاظ
دینی و اتفاقا نظریات روانشناختی یک ازدواج خوب ازدواجی است که به موقع و به هنگام
اتفاق بیفتد و هرچه ازدواج زودتر اتفاق بیفتد از خیر و برکت بیشتری برخوردار خواهد
بود.این ازدواج به موقع برای بعضی بد تفهیم شده است یعنی 9یا 10 سالگی!! ما
معتقدیم در جامعه امروز کودک همسری یک ظلم به دوران کودکی است. ضمن اینکه پتانسیل
ازدواج دریک کشور تنها به یک فرد ربط ندارد بلکه به ساز وکارهای اجتماعی و
موقعیتهای او هم ربط پیدامی کند بنابراین اولین مسئله این بود که به موقع و هرچه
زودتر ازدواج کنیم. موضوع بعدی که ما به دنبالش بودیم این بود آیا ازدواج رده سنی
دارد؟ در اقلیمهای مختلف ایران ، به لحاظ بیولوژیک و زیست محیطی و به لحاظ
رشداجتماعی و عقلانی، افراد از سن ازدواج متعدد برخوردارند. در آن برنامه قصد
داشتیم به مخاطبین این پیام را بدهیم که ازدواج در ایران سن واحدی ندارد. ما
مطمئنا در برنامه مان نمی خواستیم کودک
همسری را رواج بدهیم و تاییدش کنیم. کودک همسری ازدواج دختربچه با مرد 20 سال بزرگتر از خودش به
دلیل فقر است، ما می خواستیم با این باورها بجنگیم اما وارد حواشی نشدیم. ما دنبال
این بودیم که باورهای درست را جایگزین باورهای غلط کنیم. البته به باورهای غلط
نپرداختیم چون زمان کم بود و از طرفی معتقدیم اگر به جای پرداختن به باورهای غلط
به باورهای درست بپردازیم اثر گذاری اش بیشتر خواهد بود. نکته بعدی اینکه خانواده
ها در ازدواج بچه ها در سنین نوجوانی خیلی دخیل هستند آن دختر پسرمهمان ما از بلوغ
اجتماعی بالایی برخوردار بودند و قدرت تحلیل و دید بسیار خوبی داشتند که اینها وام
گرفته از یک خانواده موفق، باسواد فرهنگی با باورهای درست بود. اینها پیامهای برنامه بود.
البته ناگفته نماند در فضای مجازی این دخترو پسر بد قضاوت شده بودند گفتیم اگر
بشود ما این فضا را کمی مطلوب تر کنیم.
حضور شما به عنوان یک مجری چه
بازخوردهایی برایتان داشته است؟
من خودم را مجری این برنامه نمی دانم اما قبول کردم به
عنوان مدیر این جلسه را مدیریت کنم اما از نگاه بیرونی مردم می گویند این حاج آقا اجرا
می کند و یک روحانی فضای جدید رسانه ای را از خودش تعریف می کند. اگر روحانیونی که
در 40 سال گذشته با تخصص ها و رویکردهای متفاوت به رسانه ملی آمدند و با قالبهای
متنوع علم و دانش و دغدغه های طلبگی شان را عرضه کردند از آقای راستگو تا آقای
قرائتی، را رصد کنیم هرکدام یک مدل و یک فضایی بودند. حضور من چیز جدیدی نبود شاید
به عنوان یک برنامه افطارگاهی چیز جدیدی به نظر برسد اما چیزی نبود که بخواهید به
عنوان یک خط شکنی در موردش حرف بزنیم. در هرصورت برنامه برنامه متفاوتی بود ولی حضور
من به خاطر تخصصم در حوزه دین و روان خصوصادر مورد موضوع تشکیل و تحکیم خانواده در
چند سال گذشته بوده است. من این مسائل را
در 5-6 سال گذشته در برنامه های متنوع تلویزیونی گفته و درموردش برنامه ثابت داشته
ام مثل برنامه صبح دیگر که 5 سال است در این برنامه صحبت می کنم.
برای من تنها جایی که بسیار مورد نقد بوده این است که چرا یک روحانی مجری شده ؟ این
اجرا با توجه به حضور سلبریتی ها در تلویزیون -خب حاشیه هایی به همراه داشت- اما واقعیت
اینکه شما نمی توانید بگویید یک روحانی به خاطر ظاهرش یا چشم رنگی یا جذابیتهای
بصری و رفتاری اش در یک برنامه حضورپیدا کند این کار بسیار غلطی است، اگر یک بازیگر،
روحانی یا یک شخص غیر مجری متخصص صرفا به خاطر جذابیتهایی فضای مجازی و یا جذابیتهایی
غیر از تخصص در برنامه ای حضور پیدا می کند که با موضوع آن برنامه همخوانی نداشته
باشد به نظرم کار اشتباهی است. معتقدم حضور من در برنامه دعوت به عنوان یک طلبه- که
برای بعضی جذاب و برای بعضی مورد نقد است- بیشتر یک کارشناسی است که قرار است روایتگری
هم بکند، من اصلا مجری نیستم و قرار نیست مجری باقی بمانم.
یک
خاطره شیرین از برنامه دعوت؟
یکی از سوژه
ها- که اسم سوژه را نمی گویم- سوژه ای بود که فکر می کردم برنامه اش خیلی کسل کننده
و بی حال و بی محتوا شود و باید تلاش خیلی سعی کنیم یک محتوای خوب در مورد قصه کم
کیفیت آنها پیدا کنیم اتفاقا این سوژه یکی از محبوب ترین سوژه ها شد؛ چون سوژه ویژگیها
و ابعادی داشت که مهمانهای برنامه حین برنامه رو کردند!! و این برای من جذاب و
شیرین بود که آدمها اگر قرار باشد زندگی خودشان را تعریف کنند و اگر اجازه بدهیم روایتگری
درست اتفاق بیفتد، می تواند بسیار آموزنده باشد.